سفارش تبلیغ
صبا ویژن
فرشتگان برای جویای دانش آمرزش می طلبند و هرکس در آسمان و زمیناست، برای وی دعا می کند . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

جشن - آتشکده


آتشکده

جشن خوردادگان

جشن خوردادگان

«وقتی مردم به منش پاک روی آورند،آرامش و ایمان در جهان شادی آفرین گسترش می یابد.»
گات ها ،سرود47 -بتد 3

صبح در آپارتمانی در طبقه هیجدهم برجی از خواب بیدار می شوم، بعد از حمام با خدا خلوت می کنم. سر میز صبحانه، در کنار دوستم، همسرش و فرزندش هستم. از جشن خوردادگان صحبت به میان می آید. دوستم می گوید خورداد به معنی کمال، رسایی و تندرستی است. یاد بچگی ها بخیر در این روز صبح زود مجبور بودیم مسیر آب را تمیز کنیم و از هوای خوب صبحگاهی لذت ببریم. از پدرش می گوید که در این روز با دوستانش نماز گاه هاون را در کنار چشمه می خواندند.

همسرش می گوید، خورداد امشاسپند وخورداد ماه که جشن خوردادگان است و خورداد در عالم مادی پاسبانی آب چشمه ها و نهر ها و رودها و دریا و اقیانوس ها را دارد.

همسر دوستم از جوانی خود در روستا می گوید، در عصر روز جشن، جوزگ (جوی آب) بهرام که بیست پله داشت را بطور دسته جمعی جارو میک ردند و دور جوی آب می نشستند، مهره دوله(چک ودوله) می کردند و از مادرش می گوید که در این روز بایستی برای آبزور خواندن شیر و مورد برای موبد ببرد وخوراک به آب بدهد.

پسرشان که دانش آموز دبیرستان است سوال می کند ومی پرسد: آیا آب خوراک می خواهد؟ و مادر جواب می دهد: بله، در ایران باستان با آب و آتش و باد و خاک مثل موجود زنده برخورد می شد و علاوه بر اینکه باید پاک نگه داشته شوند، طی مراسم خاصی (اوستا خوانی) به آنها خوراک می دادند!

پسر با خوشحالی می گوید حالا می فهمم که چرا می گویند در ایران باستان محیط زیست تمیزی داشته اند. بالاخره صبحانه تموم شد و پسر به دبیرستان رفت و همسر دوستم به دانشگاه رفت و وقتی دوستم خداحافظی می کرد تا به سر کارش برود، گفت: اگر کارت تمام شد،عصر برگرد. من تشکر کردم و با هم خداحافظی کردیم.

وقتی منظره تهران را از بالا دیدم در کوهی از گرد و غبار گم شده بود و در واقع به هوای سالم و پاک نیاز داشت. یعنی جاییکه جشن خردادگان باید برگزار شود، این شهرهای آلوده است؟! و نیاز به محیط زیست سالم دارد.

و این نیاز جوانان ماست که ساعتی از شلوغی و آلودگی شهر فرار کنند و در کنار رودخانه و چشمه ها به شادی و استراحت بپردازند

برچسب‌ها: جشن
  • نوشته : داریوش
  • تاریخ: دوشنبه یازدهم اردیبهشت 1391
  •  آرشیو نظرات
  • خاطره اولین نوروز وصبح وه

    خاطره اولین نوروز وصبح وه
    پدر تصمیم گرفته بود، به نظر بزرگان وموبدان ارج نهد و روز های کبیسه اجرا نشده را منظور نماید وامسال روز وه(روزبعد از آخرین شب پنجه) ونوروز را یکی بداند ومراسم دینی را به صورت فصلی وهمراه با طبیعت اجرا کند.

    در خانه تلاش برای انجام پنجه وسال نو خیلی زیاد بود وهمراه با شکوفه های سیب وگیلاس وبه،بوی بید مشک وگل ارغوان زیبایی دوچندان به طیعت رنگارنگ داده بود.برای ذهن من، کودک دبستانی آنروز صبح نوروز و صبح وه هر دو سرشار از شادی بودندچگونه می توانستم این دو روز شاد را با هم جمع بزنم مگر میشود دو نوع شادی در یک لحظه با هم داشته باشم.

    در خانه ما برای اولین بار سفره پنجه برای شادی روان در گذشتگان در پنج روز قبل از عید گسترده بودیم مراسم پنجه را اجرا می کردیم وروز وهیشتوایشت در زیر ویجو(شبکه نی هایی که به سقف در ارتفاع دومتری به سقف بسته شده بود)سفره سال نو با هفت چیز شادی بخش در روی سفره به همراه کتاب اوستا گسترده بود

    سه ساعت از نیمه شب آخرین روز پنجه گذشته بود ،پدر همه را بیدار کرد وخودش پای منقل آتشی که بر بام بلند خانه افروخته بود اوستا زمزمه می کرد هوا سرد بودولی وقتی جماعت را می دیدی با هم همراه آتش افروزی می کنند ومراسم را اجرا می کنند امید به آینده روشن با هم بودن را نوید می داد.مراسم شب وه طبق عرف انجام می شود و روان وفروهر درگذشتگان همراه با بوی خوش بدرقه می شود.

    با اولین شعاع نور خورشید با همسایه ها در یکجا که پشت بام مسطحی دارد جمع می شویم سفره ای پهن می شود وصبحانه را با غذا های رنگارنگ شب وه با هم میل می کنیم.

    پسر ها برای بردن آتش به درب مهر و کوهه جنگی(کوهه آتشدان که از گل رس ساخته شده وخشک شده وبا گل سپید ، سپید رنگ شده )می روند .

    دختر ها برای کپی جنگی (گل رس خشک نشده به فرم کره که شاخه های ریحان سبز در آن روز قبل گذاشته اند )به میدان روستا میروند وبرای چک و دوله (مهره دوله)امروز عصر قرار می گذارند.

    پدر ومادر برای برای شادی روان درگذشتگان سال گذشته وغم زدایی از چهره مصیبت دیده ها به خانه آنها میروند.

    بعد از گذشت ساعتی همه افراد در زیر ویجو وبه دور سفره نوروز جمع شده وبا آیینه وگلاب توسط مادر خانه به هم تبریک سال نو می گویند وسالی خوش همراه با سلامتی برای هم آرزو می کنند وبا شیرن کردن دهان شرینکام به طور دسته جمعی به درب مهر رقته وبا گفتن تبریک سال نو در گهنبارشاد زیوی و تندرستی سال نو شرکت می کنند.بعد از گهنبار برای دید وبازدید عید آماده می شوندوابتدا برای تبریک گفتن به بزرگتر های روستا وسپس خانه اقوام آماده می شوند.

    در این زمینه بخوانید:
    چک و دوله
    شب وه (شب پنجه آخر سال)
    عکسهایی از سنتهای نخستین روز سال در نزد زرتشتیان یزد
    عکسهای آتش افروزی سپیده دم سال نو
    برگرفته از برساد

    برچسب‌ها: جشن
  • نوشته : داریوش
  • تاریخ: دوشنبه یازدهم اردیبهشت 1391
  •  آرشیو نظرات
  • جشن اسفند گان (سپندارمذ گان)

    جشن اسفند گان (سپندارمذ گان)
    بنا به نظر بارتولمه واژه سپنته آرمئی تی آمیزه ای از سه بخش سپنتهsepanta یعنی پاک و ناآلوده و مقدس، آرم arem یعنی درست و به جا ، مئی تی mati از ریشه مصدری من Man به معنی اندیشیدن است. سپنته آرمئی تی به معنی اندیشه درست، پاک ومقدس می باشد.

    سپندارمذ پنجمین امشاسپند در اوستا است. سپنته آرمئی تی در گاتهای زرتشت، هجده بار یاد شده است و زرتشت بارها او را برای زندگی پاک، برای آرامش‌بخشی به کشتزاران، چراگاه‌ها و جانوران، برای پیدایی یک فرمانروای نیک، و برای یاری به دخترش «پوروچیستا» در گزینش شوی خویش، به یاری فرا می‌خواند. در اساطیر ایرانی، او بود که پیشنهاد و فرمان ساختن تیروکمانی برای آرش کمانگیر را به منوچهرشاه داد تا گستره و آغوشش را برای فرزندان خود، فراخناک‌تر کند. سپنت آرمئیتی این امشاسپند بانو در جهان مینوی نماد دوستداری و بردباری و فروتنی اهورامزدا و در جهان استومند، نگهبان زمین و پاکی و باروری و سرسبزی آن است. زمین نماد شیدایی است چون با فروتنی، فداکاری و گذشت به همه مهر می ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود می پروراند و آرامش می دهد.

    ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه اسفندارمذگان را چنین معرفی می کند:

    "اسفندارمذ ماه و روز اسفندارمذ است و براى اتفاق دو نام آن را چنین نامیده اند و معناى آن عقل و حلم (بردبارى) است و اسفندارمذ فرشته موکل به زمین است و نیز بر زن هاى درستکار و عفیف و شوهر دوست و خیرخواه موکل است و در زمان گذشته این ماه به ویژه این روز عید زنان بوده و در عید مردان به زنان بخشش مى کردند." ابوریحان بیرونى در کتاب التفهیم از این روز به عنوان "مردگیران یا مزدگیران" یادکرده که در این روز زنان از مردان هدیه دریافت مى داشته اند و در واقع این جشن به زنان اختصاص داشته است. از این رو، آن را «روز زن در ایران باستان» نامیده اند. حکیم توس در این باره در شاهنامه چنین آورده است

    سپندارمذ پاسبان تو باد ز خرداد روشن روان تو باد

    در یسنای 38 بند1 آمده است:
    "اینک زمین را می‌ستاییم؛ زمینی که ما را در بر گرفته است.
    ای اََهوره‌مَزدا !
    زنان را می­ستاییم.
    زنانی را که از آن ِتو به شمار آیند و از بهترین اَشَه برخوردارند، می‌ستاییم."

    سپندارمذ در عالم معنوى نماد مهر و محبت و در جهان خاکى فرشته اى است نگهبان زمین. به همین منظور ایرانیان، در ماه اسفند اقدام به امور اجتماعى و عمرانى عام المنفعه مى کردند. و به حفر قنوات و خشکانیدن مرداب ها و باتلاق ها و آباد کردن زمین هاى بایر به وسیله سدبندى رودخانه ها و کشت و زرع و نشاندن درخت مى پرداخته اند و اجراى این امور را جزء فرایض دینى خود به حساب آورده و ایمان داشتند کسى که درخت بکارد راستی می افشاند.

    در سفره جشن سپندارمذگان، جامى از شیر و تخم مرغ که نشانه ماه بهمن است قرار دارد. به جز آنها میوه هاى انار و سیب، شاخه هاى گل، شربت و شیرینى، برگ هاى خشک آویشن با دانه هایى از سنجد و بادام در چهار گوشه سفره قرار مى دهند و مواد خوشبو و کندر بر روى آتش مى گذارند و مقدار کمى از هفت گونه حبوبات و دانه ها که در جشن مهرگان براى سفارش کاشتن در آن فصل در سفره جشن مهرگان قرار داده اند مى گذارند. همراه با گستردن این سفره به پاس تلاش یک ساله زنان، مردان وظایف ایشان را بر دوش گرفته و با این کار، فعالیت هاى یک زن را تجربه مى کردند و در عین حال در این روز هدیه دادن به زن خانه از آداب و رسوم اصلى این جشن به شمار رفته است. به این ترتیب از محبت و مهربانى زنان سپاسگزارى مى شود. جشن سپندارمذ گان به عنوان نماد عشق درایران باستان پا می گیرد و ادامه می یابد و اگر زمانی کم رنگ می شود به دلیل کذشت زنان شجاعی است که در سکوت خانوادگی آنرا برگزار می کردند و با سفره ای ساده جشن را برگزار کنند و در کنار خانواده دلخوش باشند و بیشتر به سرسبزی طبیعت بپردازند. چنانجه دستور آذر باد در این باره فرموده اند:

    "سپندارمذگان روز، ورز زمین کن " یعنی کشاورزی کن.

    قرنها بعد در فرهنگ بیگانه روز عشق پا می گیرد که مبنایش چنین بوده است:

    "در سده سوم میلادی که مطابق می‌شود با اوایل شاهنشاهی ساسانی در ایران، در روم باستان فرمانروایی بوده است بنام کلودیوس دوم. کلودیوس عقاید عجیبی داشته است از جمله اینکه سربازی خوب خواهد جنگید که مجرد باشد. از این رو ازدواج را برای سربازان امپراتوری روم قدغن می‌کند. کلودیوس به قدری بی‌رحم و فرمانش به اندازه‌ای قاطع بود که هیچ کس جرات کمک به ازدواج سربازان را نداشت. اما کشیشی به نام والنتیوس (والنتاین)، مخفیانه عقد سربازان رومی را با دختران محبوبشان جاری می‌کرد. کلودیوس دوم از این جریان خبردار می‌شود و دستور می‌دهد که والنتاین را به زندان بیندازند. والنتاین در زندان عاشق دختر زندانبان می‌شود. سرانجام کشیش به جرم جاری کردن عقد عشاق، با قلبی عاشق اعدام می‌شود... بنابراین او را به عنوان فدایی و شهید راه عشق می‌دانند و از آن زمان نهاد و نمادی می‌شود برای عشق! "

    اما در ایران باستان، نه چون رومیان از سه قرن پس از میلاد، که از بیست قرن پیش از میلاد، روزی موسوم به روز عشق بوده است. جشن سپندارمذگان یا اسفند گان به عنوان نماد عشق در تقویم جدید ایرانی دقیقا مصادف است با 29 بهمن، یعنی تنها 3 روز پس از روز والنتاین فرنگی در روز 14 فوریه می باشد.

    جشن سپندارمذگان یا اسفند گان خجسته باد.

    برچسب‌ها: جشن
  • نوشته : داریوش
  • تاریخ: دوشنبه یازدهم اردیبهشت 1391
  •  آرشیو نظرات
  • جشن آبانگان

    جشن آبانگان


    آبان به نام آب و فرشته آب است. این فرشته به نام «برزیزد» نیز خوانده مى شود. در اوستا «اپم نپات» و در پهلوى «آبان» گفته مى شود. آب جمع باران است. در اوستا و پهلوى «آپ» و در سانسکریت «آپه» و در فرس هخامنشى «آپى» است. این عنصر مانند عناصر اصلى (آتش، خاک، هوا) در آیین مقدس است و آلودن آن گناه است و براى هر یک از آنها فرشته مخصوصى تعیین شده است.
    بخش بزرگی در کتاب اوستا به نام «آبان یشت» می باشد و به آناهیتا اختصاص دارد، در این یشت، او زنی است جوان، خوش اندام، بلند بالا، زیبا چهره، با بازوان سپید و اندامی برازنده، کمربند تنگ بر میان بسته، به جواهر آراسته، با طوقی زرین بر گردن، گوشواری چهارگوش در گوش، تاجی با سد ستاره ی هشت گوش بر سر، کفش هایی درخشان در پا، با بالاپوشی زرین و پرچینی از پوست سگ آبی. اَناهیتا گردونه ای دارد با چهار اسب سفید، اسب های گردونه ی او ابر، باران، برف و تگرگ هستند.او در بلندترین طبقه ی آسمان جای دارد و بر کرانه ی هر دریاچه ای، خانه ای آراسته، با سد پنجره ی درخشان و هزار ستون خوش تراش دارد. او از فراز ابرهای آسمان، به فرمان اهورامزدا، باران و برف و تگرگ را فرو می باراند.
    نیایشگاه های آناهیتا معمولا در کنار رودها برپا می شده و زیارتگاه هایی که امروزه کنار آن ها آبی جاری است، می توانند بقایای آن نیایشگاه ها باشند.آثار به جا مانده ازمعابد آناهیتا امروزه قلعه دختر نامیده می شوند.
    آناهیتا همتای ایرانی «آفرودیت»، اله? عشق و زیبائی در یونان و «ایشتر»، اله? بابلی، به‌شمار می رود.
    بیرونى در آثار الباقیه در مورد جشن آبانگان چنین مى نویسد: «... و آن عیدى است که به واسطه توافق دو اسم، آبانگان مى گویند. در این روز «زو» پسر تهماسب از سلسله پیشدادیان به پادشاهى رسید و مردم را به کندن نهرها و تعمیر آنها امر کرد و در این روز به کشورهاى هفتگانه خبر رسید که فریدون، بیوراسب (ضحاک) را اسیر کرد و خود به پادشاهى رسیده و به مردم دستور داده است که خانه و زندگى خود را مالک شوند.»
    تاریخ بلعمی و طبری نیز نوشتند: که بیرون راندن افراسیاب از مملکت پارسیان به روز آبان در ماه آبان بود
    در روایت دیگری آمده است که پس از هشت سال خشکسالی در ماه آبان باران آغاز به باریدن کرد و از آن زمان جشن آبانگان پدید آمد.
    ما زرتشتیان نیز در این روز همانند سایر جشنها به آدریان‌ها (آتشکده‌ها) می رویم و پس از آن برای گرامیداشت مقام فرشت? آبها، به کنار جوی‌ها و نهرها و قناتها رفته و با خواندن اوستای آبزور (بخشی از اوستا که به آب و آبان تعلق دارد) که توسط موبد خوانده می شود، اهورامزدا را ستایش کرده و درخواست فراوانی آب و نگهداری آن را کرده و پس از آن به شادی می پردازیم.
    در جشن آبانگان، پارسیان به ویژه زنان در کنار دریا یا رودخانه‌ها، فرشت? آب را نیایش می کنند. ایرانیان کهن آب را پاک (مقدس) می شمردند و هیچگاه آن را آلوده نمی کردند و آبی را که اوصاف سه‌گانه‌اش (رنگ - بو - مزه) دگرگون می شد برای آشامیدن و شستشو به‌کار نمی بردند.
    «هرودوت» می‌آورد :
    ... ایرانیان در میان آب ادرار نمی کنند، آب دهان و بینی در آن نمی‌اندازند و در آن دست و روی نمی شویند ...
    «استرابون» جغرافیدان یونانی نیز می‌آورد:
    ... ایرانیان در آب روان، خود را شستشو نمی دهند و در آن لاشه، مردار و آنچه که نا پاک است نمی‌اندازند ...
    ما زرتشتیان ایزد آناهیتا را مکل آبهای جهان می شناسیم، با استفاده بهینه در مصرف آب، جلوگیری از آلودگی آب و تلاش برای آبادانی و توسعه سعی می کنیم با دیو خشک سالی در ستیز باشیم.

    برچسب‌ها: جشن
  • نوشته : داریوش
  • تاریخ: دوشنبه یازدهم اردیبهشت 1391
  •  آرشیو نظرات


  • نوشته شده در یادداشت ثابت - شنبه 91/3/7ساعت 3:33 عصر توسط atashkada نظرات ( ) | |


    :قالبساز: :بهاربیست: