سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداى سبحان روزى درویشان را در مالهاى توانگران واجب داشته . پس درویشى گرسنه نماند جز که توانگرى از حق او خود را به نوایى رساند . و کردگار ، توانگران را بازخواست کند از این کار . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

جشن - آتشکده


آتشکده

جشن بهمنگان

جشن بهمنگان

روز بهمن امشاسپند و ماه بهمن به مناسبت یگانگی روز و ماه، جشن بهمنگان نام دارد. در نوشته های پهلوی همچون بندهش و دینکرد "بهمن" نخستین آفریده ی پروردگار است، در جهان مینوی وهومن امشاسپند در چهره ی نیک منشی و خرد و دانایی خداوند و از ویژگی های برجسته ی اهورایی است اما در جهان خاکی نگاهبان بشر و چارپایان است. به همین دلیل پس از روز اورمزد، بهمن روز است.


بهمنگان جشنی در ستایش و بزرگدااشت بهمن در اوستایی "وُهومَنَه" و در پهلوی "وَهمَن" به معنی "اندیشه ی نیک" یا "بهترین اندیشه"و در گات ها " وُهومَنَگهه" به معنی "منش نیک "می باشد. وهومن در جهان بینی زرتشتی مظهر اندیشه نیک و خرد و دانایی خداوند است. وهومن محرک دستگاه آفرینش عقل کل یا کاملترین خرد است و جهان مادی و معنوی بر اساس آن است، نیروی اندیشه و عقل و خرد که گوهر و سرچشمه آفرینندگی، در پویایی و تکامل رل عمده ای دارد به وهومن وابسته است.عقل واندیشه بشر خاکی نیز از آن الهام می گیرد بهمن نماد خرد ورزی و اندیشه ی نیک است و این اندیشه ی نیک پندی است که پدران به فرزندان خود می آموزند. گاتها وهومن را نخستین مخلوق نیک معنوی اهورامزدا دانسته و اشوزرتشت خود توانست به وسیله وهمومن به در گاه اهورامزدا نزدیک شود. گل یاسمن سفید، رنگ سفید، خروس سفید، نشانه‌های جسمانی (زمینی) وهومن می‌‌باشد

چنان که از نوشتار ابوریحان و اسدی توسی برمی آید، گیاهی هم به نام امشاسپند بهمن خوانده می‌شود که در بهمن ماه یا زمستان باز می شود و در پزشکی این گیاه معروف است و در تحفه ی حکیم مؤمن و بحرالجواهر، بیخی سفید یا سرخ رنگ مانند زردک و خوشبو با اندک صلابت و کجی و خارناک تعریف شده است. همین گیاه است که در فرانسه «Behen» خوانده می شود و در گذشته ریشه ی آن را به‌ نام بهمن سرخ و بهمن سفید در داروخانه های اروپا به کار می بردند.

ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه نقل میکند:" بهمن نام فرشته ی موکل بر بهایم است که بشر به آن ها براى عمارت زمین و رفع حوایج نیازمند است."

چون بهمن امشاسپند در جهان مادی نگهبان چهار پایان سودمند است. در روز های بهمن امشاسپند، ماه ایزد، گوش ایزد و رام ایزد از ایران باستان تا کنون به روز های نبر( زرتشتیان در این روزها از کشتن حیوانات سودمند و خوردن گوشت آنان خودداری می نمایند) گفته اند.

جشن بهمنگان از زمان ساسانیان تا پیش از یورش مغول ها در ایران بوده است و آیینی همگانی و رایج بوده است در این روز در دیگی به نام" بهمنجه" آشی به نام "دانگو" از گندم ماش نخود عدس لوبیا و باقلا می پزند و مهمانی می دهند این آش را هفت دانه نیز می گویند، یکی از ویژگی های این جشن حس همکاری و کار گروهی آن بوده است، بدین گونه که هر یک از همسایه ها دانگ خود را به خانه ای که در آن آش پخته می شده می دادند و از این رو به آن "دانگو" می گویند آشی با چنین ویژگی های همانندی در میان کوچ نشینان بختیاری نیز پخته می شده و می شود که به آن "دندورو" به چم رویش دهنده ی دندان می گویند و آن را از شامگاه تا بامداد روی آتش ملایم گذاشته و هفت دانه از آن را به سوزن و نخ می کنند و بر روی کلاه کودکی که هنوز دندان های آن رشد نکرده می زنند تا همچون باز شدن گندم از پوسته ی خود در هنگام پختن? دندان های بچه نیز در بیاید. گویا در این خوراک از گیاه بهمن سرخ و بهمن سفید نیز استفاده می شد که این گیاه دارای ویژگی دارویی بوده است. از این سوروسات منوچهری چنین یاد می کند:

بجوش اندرون دیگ بهمنچه به گوش اندرون بهمن و قیصران

بهمن و قیصران دو ردیف موسیقی از دستگاه ایرانی است که در گذر زمان از دست رفته است.

در روزگار ایران باستان این باور بوده که خوردن بهمن سرخ وسفید به تقویت حافظه کمک می کند. آن را به گونه ی تازه در خوراک می پختند و خشک شده ی آن را دم کرده و می نوشیدند یا به گونه ی گرد روی خوراک می ریختند و یا با گرد قند و نبات آمیخته و می خوردند این گیاه در فرانسه بهن خوانده می شده و در گذشته ریشه ی بهمن سرخ وسفید در داروخانه های اروپایی گویا استفاده می شده است. یکی از دیگر آیین های این روز آن بوده که مردم در این روز به کوه می رفتند و گیاهان ویژه ای که ویژگی دارویی داشته را می کندند و در این یک سال استفاده می کردند گروهی از این آیین ها که در جشن بهمنگان انجام می شود را به جاماسپ وزیر خردمند ویشتاسب "گشتاسپ" پادشاه دوران زرتشت نسبت می دهند، ابوریحان در کتاب "التفهیم" می گوید: بهمنگان (بهمنجه) بهمن روز است از ماه بهمن و در این روز بهمن سپید با شیر سره (خالص) می خورند

شاعران پارسی گو در باره بهمنگان گفته اند:

منوچهری دامغانی در این باره گفته است:

رسم بهمن گیر و از سر تازه کن بهمنچه ای درخت ملک ،بارت عز وبیداری تنه ا

انوری:

بعد ما کز سر عشرت همه روز افکندی سخن رفتن و نا رفتن ما در افواه

اندر آمد ز در حجره ی من صبحدمی روز بهمنجه یعنی دوم بهمن ماه

عثمان مختاری شاعر سده ی ششم نیز می گوید:

بهمنجه است خیز و می آرای چراغ ری تا برچینیم گوهر شادی ز گنج می

این یک دومه سپاه طرق را مدد کنیم تا بگذرد ز صحرا فوج سپاه دی

فرخی گفته است:

فرخش باد و خداوند فرخنده کناد عید فرخنده و بهمنجه و بهمن ماه

آذر باد ماراسپند بهمنگان را روز بستر و جامعه نو پوشیدن می داند و فردوسی حرکت در بهمن روز اراده به اندیشه نیک و پیروزی بر نیروی اهریمنی می داند.

بباشم بر این رزمگه پنج روز ششم روز هرمزد گیتی فروز

به هفتم برانیم زیدر سپاه که او کین فزاییست ومن کینه خواه

بهمنگان را با سنت دیرین برگزار کنیم. بهمنگان خجسته باد.

برچسب‌ها: جشن
  • نوشته : داریوش
  • تاریخ: دوشنبه یازدهم اردیبهشت 1391
  •  آرشیو نظرات
  • جشن دیگان

    جشن دیگان

    جشن د یگان با اورمزد ودی ماه شروع می شود. ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه می نویسد : «... دی ماه، نخستین روز آن خرم روز است و این روز و ماه هردو به نام خداوند است که هرمزی نامیده می شود، یعنی حکیم و دارای رای و آفریدگار. در این روز عادت ایرانیان چنین بوده که پادشاه از تخت شاهی پایین می آمد و جامه ای سفید می پوشید و در بیابان بر فرش های سپید می نشست و دربان و یساولان را که شکوه پادشاه با آن هاست به کنار می راند و هرکس که می خواست پادشاه را ببیند، خواه دارا و خواه نادار بدون هیچ گونه نگهبان و پاسبان نزد شاه می رفت و با او به گفتگو می پرداخت و در این روز پادشاه با برزگران می نشست و در یک سفره با آن ها خوراک می خورد و می گفت:" من مانند یکی از شماها هستم و با شماها برادرم، زیرا استواری و پایداری جهان به کارهایی است که به دست شما انجام می شود و امنیت کشور نیز با من است، نه پادشاه را از مردم گریزی است و نه مردم را از پادشاه بخصوص مهربان هوشنگ ویکرد چنین بودند."»

    بی خود نیست فردوسی می فر ماید:

    شب اور مزد آمد از ماه دی زگفتن بیاسای بردار می

    شاد بودن همه خصلت وویژگی این جشن است و"می" نماد شادی در حد مستی است.

    واژه" دی" از مصدر" دا" در پارسی باستان وسانسکریت به معنی دادن، آفریدن، ساختن، و بخشیدن است. در پهلوی "داتن"(Datan) و در فارسی "دادن" شده است و "داتر"(Dater) که در پهلوی "داتار" و در فارسی "دادار" یا آفریدگار ودراوستا"دتهوش"(Dathush) یا "دزوه"(Daz-vah) می باشد به معنی دادار یا آفریننده و آفریدگار است. در آفرینگان گاهنبار بند 11 صفت دتهوش برای دهمین ماه سال بکار رفته است.

    ایرانیان قدیم بطور کلی در هر ماه اور مزد، دی به آذر، دی به دین ودی به مهر روز را که بنام خداوند است چهار روز تعطیل می دانستند و در ماه دی این روز ها را جشن می گرفتند. که روز اول را جشن خرم روز و سه جشن دیگر را جشن دیگان می نامیدند. کوشیار گیلانی در «زیج جامع» این روزها را «دی جشن» می‌نامد.

    ایرانیان بیشتر کشاورز بودند وماه دی، ماه سرما و بوران وبرف وتعطیلی کار کشاورزی. به همین دلیل جشن های دیگان، جشن گهنبارمیدیارم گاه( از روز مهرایزد تا ورهرام ایزد) وآیین چله بزرگ را از اول دیماه شروع میکردند وحتی با برگزاری شب یلدا به پیشواز ماه دی می رفتند.

    شب انارام روز آذر ماه "شب چله" یا "یلدا"، انقلاب زمستانی و جشن زایش خورشید را جشن می گرفتند. ایرانیان در این شب با فراهم آوردن خوراکی‌های گوناگون تا بامداد به انتظار دیدار نخستین پرتوهای خورشید دی ماه بیدار می‌نشسته‌اند.

    گوش ایزد دیماه جشن "سیر سور"، جشن گیاه‌خواری و به ویژه خوردن سیر و نیز روز غلبه دیوان و کشته‌ شدن جمشید‌شاه در روایت‌های ایرانی. (در شـاهنامه فـردوسـی نیز پـدیده گوشتخواری پس از جمشید رواج می‌یابد.)

    دی به مهرایزد ودی ماه. جشنی همراه با ساخت تندیس‌‌ها و پیکرتراشی‌هایی به شکل انسان و گاه سوزاندن آن. در برخی متون از این روز بنام "بتیکان" یاد شده است که به احتمال شکل تغیر یافته "دیبگان" است.

    مهر ایزد دی ماه. هنگام جشن "درامزینان" یا "کاکتل/ کاکثل" در متون ایرانی. جشنی بسیار کهن و اسطوره‌ای و ناشناخته، که نام‌های گوناگون آن ارتباط آن با "درفش کاویان" و "گاو کتل/ گاو درفش" را نشان می‌دهد. گونه‌های مختلف نام‌های این روز و این مراسم، همانند بسیاری از دیگر نام‌های کهن، نشانه دیرینگی این آیین و فراموش شدن شکل اصلی نام آنست. این روز احتمالاً در پیوند با دیده شدن صورت فلکی "گاو/ ثور" نیز بوده است.

    خلاصه سرما ویخ بندان وبوران باعث جمع شدن وجشن گرفتن وشاد بودن وامید به پیروزی نور بر ظلمت وروز های خوب آینده آنها را دلگرم می کرد. با شهر نشینی ایرانیان وصنعتی شدن بخش کشاورزی جشنهای دیگان ، کم کم از یاد واندیشه ی همگان بدر شد، ولی زرتشتیان با بر پا کردن آیین نیایش (دعا) به درگاه مزدا اهورا یاد این جشنها را زنده نگه داشته اند.

    برچسب‌ها: جشن
  • نوشته : داریوش
  • تاریخ: دوشنبه یازدهم اردیبهشت 1391
  •  آرشیو نظرات
  • جشن آذرگان

    جشن آذرگان
    آذرگان جشن احترام به آتش است،آتش نماد اشه است، همانند اشویی (راستی و پاکی)عمل می کند، پلیدی ها را می سوزاند و به سوی بالا گرایش دارد، خود می سوزد و به دیگران نور و گرما می دهد.

    جشن آذرگان در روز آذر ایزد از ماه آذر بر گزار می شود.
    ایزد آذر به معنی آتش ستودنی است و فرشته نگهبان آتش می باشد. ازاینکه می گویند اشوزرتشت آتشی به همراه داشت که خودی خود افروخته بود و بی دود بود، کسی را نمی آزرد کنایه از آتش حقیقت است و در پرتو تعلیمات آن پیامبر بزرگوار همه را به سوی خدای یکتا رهنمون بود و تیرگی و دود آلایش در آن راه نداشت برای فروزش آن نیاز مند آلات مصنوعی نبود و جز فروغ بخشی کاری نداشت و سراسر تابش حقیقت و نور معرفت بود.

    در یسنای17بند 11 پنج آتش بیان شده است:
    1- آتش برزی سونگ (بلند سود) آتشی است که در اجاق های خانوادگی و آدریان ها نگه داری می شود و به ترتیب حرمت خانواده و عشیره را می رساند.
    2- آتش وهو فریان آتشی است در کالبد انسان وجود دارد و حرارت غریزی است که زنده بودن انسان به آن بستگی دارد (امروزه به آن دمای بدن می گویند).
    3- آتش اوروازشت بنا به تفسیر پهلوی آتشی است که در رستنی ها ونباتات وجود دارد.
    4- آتش وازشت که به برق آسمان در موقع رعد گفته می شود.
    5- آتش سپی نشت آتشی است که در گروسمان یا عرش اعلی فروزان است.

    زرتشتیان به هنگام نیایش به سوی نور توجه دارند بدان سبب است که روح منو را مصفای خویش در برابرانوار محسوس و دیده شده متوجه نور حقیقی و فروغ آمیغی خداوندی ساخته اند تا بکلی از جسمانیت و تیرگی صوری پاک شده و خود را به معبود ازلی نزدیک کند.

    اگر کسانی در ایران باستان یا کسانی مانند نیبرگ مفسر متون پهلوی "آذر را پسر اهورا مزدا گفته اند"باید به دلایل زیر توجه داشت:

    1- اهمیت آتش آن چنان بوده است که در اساطیر ایران، ایزدی برای آن در نظر گرفته اند. آذر / آتش / آتُر / آتَر ایزدی است که او را پسر اورمزد به شمار آورده اند و آتش روشن نشانه مرئی حضور اورمزد است. تقدس و گرامی بودن آتش ریشه کهن دارد. کلیه اقوام روی زمین به شکل و عنوانی آتش را ستوده و گرامی داشته اند.
    2- به این دلیل نیست که اهورا مزدا ی گات ها سرور هستی بخش دانا یگانه نیست و پسری دارد بلکه می خواستند حرمت آتش را از لحظ ادبی بالا ببرند.
    3- آتش در گات ها رابطه نزدیکی با وهومن، اشه وهیشتا، خرداد، امرداد، رشن و سروش دارد و ارج آسمانی آنها پیوستگی نزدیکی با آذر اهورایی دارد.
    4- اشوزردشت در یسنا، کرده 32، بند 2 می گوید:" به آنان اهورامزدا، پروردگاری که با پاک منشی پیوسته و با نور یکسان است، با خشترا (شهریاری) پاسخ دهد." ‌نور الهی به علت رابطه ای که با آذر اهورایی دارد به عنوان پرستش سو از جانب اشوزرتشت معرفی می شود.
    5-موبدان به آتش آنقدر ارج می گذارند که چون آب، باد و خاک باید تمیز نگه داشت و به آنها خوراک داد. آتش نیایش، نماز مخصوص خوراک دادن به آتش، بخشی است از یسنای62، بند 9 که با این کلمات آغاز می شود: "نماز به تو ای آتش، ای بزرگ ترین آفریده اهورامزدا و سزاوار ستایش."

    در ها 47بند6 گات ها آمده است :
    ای هستی بخش دانا در پرتو خرد مقدس و آذر فروزان خویش سرنوشت دو گروه نیکان و بدان را تعیین و کیفر آنها را ارزانی خواهم داشت پروردگارا با افزایش فروغ ایمان و راستی و پاکی جویندگان حقیقت به سوی تو گرایش خواهند یافت.

    در برگزاری آیین های زرتشتی آتش مرکزیت دارد. در این دین، سه گروه آتش مقدس آیینی وجود دارد به نام های آتش بهرام، آتش آدِران و آتش دادگاه. آتش بهرام قداست خاصی دارد؛ برای این که با تشریفاتی طولانی آماده می شود. شانزده آتش را از منابع مختلف جمع آوری می کنند و آن را تطهیر می کنند.

    در صفحه 256 ترجمه ی آثارالباقیه از ابوریحان بیرونی درباره این جشن آمده است:
    "... روز نهم آذر عیدی است که به مناسبت توافق دو نام آذرجشن می گویند و در این روز به افروختن آتش نیازمند می باشند و این روز جشن آتش است و بنام فرشته ای که به همه ی آتش ها موکل است نامیده شده، زرتشت امر کرده در این روز آتشکده ها را زیارت کنند و در کارهای جهان مشورت نمایند ..."

    نیاکان ما آذرگان را روزی خجسته می دانستند و در خانه ها و بام ها آتش افروخته و آن روز را با شادی و شادمانی و خواندن نیایش ها و گستردن سفره آیینی با خوراکی های گوناگون در آتشکده ها که آذین بندی شده بودند، جشن می گرفتند. به هنگام جشن، بر آتش چوب های خوش سوز و خوش بو می نهادند و آنگاه به مناسبت آغاز سرما، از آتش فروزان در آتشگاه، هر کس اخگری به خانه برده و آن آتش تا پایان زمستان در خانه ها فروزان بود و نمی گذاشتند خاموش شود و آن را نیک فرجام و فرخنده می دانستند.

    نزد ایرانیان جشن آذرگان هم چون جشن نوروز و مهرگان از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بود و بر آن ارج بسیار می‌نهادند. نیاکان ما و زرتشتیان امروز، در این روز با جامه‌ی آراسته و پاک به آدریان‌ها می‌روند و آدریان‌ها را آراسته و آذین بندی می‌کنند و در آن جایگاه وَرجاوند (مقدس) آیین ویژه‌ای برای جشن برگزار می‌کنند. نخست با خواندن آتش نیایش (بخشی از اوستا) اهورامزدا را سپاس گفته و پس از نیایش به شادی و شادمانی می‌پردازند.

    برچسب‌ها: جشن
  • نوشته : داریوش
  • تاریخ: دوشنبه یازدهم اردیبهشت 1391
  •  آرشیو نظرات
  • جشن مهرگان

    جشن مهرگان

    دوستان برای برگزاری جشن به دور سفره مهرگان جمع شده بودند.

    تورج گفت هر روز سه بار مهر نیایش را بجای می آوریم و به مهر، صاحب دشتهای وسیع و چراگاههای وسیع با آبهایی که با آبزور پاک شده درود می فرستیم.

    مهر یا میترا که دارای چراگاه های بی شمارست با هزاران چشم از پیمان نگهبانی می کند و دشمن پیمان شکنان است تاخانمان با آرامش زندگی کنند و به آسایش برسند.

    مری بویس در تاریخ دین زرتشت صفحه 46می نویسد: واژه میترا در اوستا به گونه ای آشکار معنایى شبیه قرارداد و توافق را مى دهد. آنگونه توافق که میان افراد نوع آدم حاصل می شود " ا. میله A.millet با روشنى استدلال کرده که میتراى هند_ ایرانى تجسم آن نیرویى است که در چنین قرار داد و توافق به ودیعت گذاشته مى شود " .

    بنا بر تحلیلی از اوستا، ایزد مهر در اوستا دارای سه وظیفه است :1- فرمانروایی 2 - رزم آوری 3- برکت بخشی

    باور میترایی یا خورشید نیایش را حتی در اشعار مولانا جلال الدین می توان دریافت جاییکه می گوید:

    نه شـــــــبم نه شب پرستم که حدیث خواب گویم چو غــلا م آفــتــابـم هـمــه ز آفــتـاب گویــم

    بیژن میراث به جا مانده از شاعران و نویسندگان پارسی درباره مهرگان را نشانه جاودان فرهنگ ما می داند و به بیان این زیبایی ها می پردازد.

    دقیقی در باره مهرگان چنین سروده است:

    مهرگان آمد جشن ملک افریدونا
    آن کجا گاو نکو بودش بر مایونا

    فردوسی حماسه ساز بزرگ چنین می سراید:

    فریدون چو شد بر جهان کامکار ندانست جز خویشتن شهریار
    به رسم کیان، تاج و تخت مهی بیاراســت با کاخ شاهنشهــی
    به روز خجستـــه، سر مهر ماه به سر، بر نهاد آن کیانی کلاه
    به فرمود، تا آتش افروختنـد همه عنبر و زعفـران سوختند
    کنون یادگار است از او ماه مهر به کوش و به رنج هیچ منمای چهر

    در جای دیگر در باره پیمان شکنی می فرماید:

    چو " پیمان شکن " باشی و تیز مغز
    نیاید زدست تو یک کار نغز

    فردوسی در باره به تخت نشستن فریدون چنین سروده است:

    به روز خجسته سر مهرماه
    به سر برنهاد آن کیانی کلاه...

    بفرمود تا آتش افروختند
    همه عنبر و زعفران سوختند

    پرستیدن مهرگان دین اوست
    تن آسانی و خوردن آیین اوست

    اگر یادگار است از و ماه مهر
    بکوش و به رنج ایچ منمای چهر

    در آثار الباقیه ابوریحان راجع به جشن مهرگان مطالب زیاد است که بطور خلاصه مرور می شود.

    1-مهر روز و مهر ماه روزی که آفتاب برای اهل عالم پیدا شد که به آن مهرگان می گویند.

    2-سبب خوشی شادی مردمان در اینروز پیروزی فریدون بر ضحاک مار دوش و کسب دوباره آزادی بعد از هزار سال است.

    وحتی شاعر معاصر، اقبال لاهوری نیز در این بیت خود به مهرگان اشاره کرده است:

    شاخ او بی مهرگان عریان ز برگ
    نیست اندر جان او جز بیم مرگ

    بابک نوجوانی که تازه به شهر آمده تا مهندس شود و به روستا باز گردد، خاطره مهرگان و خرمن کوبی با گاو آهن را اینطور بیان می کند مراسم خرمن کوبی چه در خانه و چه در کشتگاه توام با شادی و سپاسگزاری سرانجام می یافت. خرمن کوبی در خانه شرکت کنندکانی داشت که بیشتر پسران و دختران جوان بودند. آنها با صدای دایره و تبنک بر روی بافه ها به پایکوبی می پردازختند تا گندم را از کـــاه جدا کرده و همکاری خود را در گروه نشان دهند. مراسم جشن خرمن که در واقع پس از پایان کار درو و خــــــرمن کوبی آغاز می شد معمـــــولا درکنا رچشمه برگزارمی شد، تا از اناهیتا مادر آبها نیز نیایش و سپاسی شود، شاید بشود گفت این جشن به پاس و ستایش از ایزد مهر و ایزد آب است .

    و روستا های ما در اثر مهرایزد جان می گیرد و با شاباش ها و شادی ها به مهرگان جان تازه می دهند و به یاد گذشته ها و خاطره ها آنروزها، همه نسل ها روز خوشی را در کنار هم دارند.
    و با آفرین خواندن موبد، ساعتی، بزرگ و کوچک در کنار هم با شادی و پایکوبی روزی را به امید شادی جهانیان به خاطره ها پیوند دادیم.

    برچسب‌ها: جشن
  • نوشته : داریوش
  • تاریخ: دوشنبه یازدهم اردیبهشت 1391
  •  آرشیو نظرات

  • نوشته شده در یادداشت ثابت - شنبه 91/3/7ساعت 3:32 عصر توسط atashkada نظرات ( ) | |


    :قالبساز: :بهاربیست: