آتشکده
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی؟ به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را تو به صد نغمه، زبان بودی و دلها هم گوش خلق را گر چه وفا نیست و لیکن گل من تا ابد خاطر ما خونی و رنگین از توست عمر دنیا به سر آمد که صبا می میرد صبر کردم به همه داغ عزیزان یارب غسلش از اشک دهید و کفن از آه کنید به غم انگیزترین نوحه بنالی ای دل شمع دلها همه گو اشک شو از دیده بریز هر کجا درد و غمی هست بمیرد به دوا آخرین شور و نوا بدرقه راه صبا از وفاداری این قبله ارباب هنر از محیط خفقان آور تهران پرسید شهریارا نه صبا مرده، خدا را بس کن با سپاس ازhttp://nasiri.urg.ir/
چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی؟
تو که آتشکدهی عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی؟
که خود از رقت آن بیخود و بیهوش شدی؟
چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی؟
نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی؟
تو هم آمیخته با خون سیاووش شدی؟
ورنه آتشکده عشق کجا می میرد؟
که هنرپیشه اش از غصه چرا می میرد
رخ متابید خدا را که وفا می میرد
که هنر می رود و شور و نوا می میرد
این چه دردیست خدایا که دوا می میرد
کاخرین کوکبه ذوق و صفا می میرد
که دل انگیزترین نغمه سرا می میرد
این عزیزی است که با وی دل ما می میرد
این صبوری نتوانم که صبا می میرد
آنکه شد زنده جاوید کجا می میرد؟
:قالبساز: :بهاربیست: |