ایرانیان به چهار آخشیج(عنصر) آب، باد، خاک و آتش توجه بسیار داشتند و آنها را میستودند. در این میان آتش بیش از سهدیگر این آخشیجها در میان ایرانیان جای داشت، از اینرو دیگر ملتها گمان بردهاند که خدای اینان آتش است. فردوسی در شاهنامه درباره باورندی ایرانیان باستان به آتش چنین میگوید:
نیا را همی بود آیین و کیش |
|
پرستیدن ایزدی بود بیش |
نگویی که آتش پرستان بُدند |
|
پرستنده? پاک یزدان بُدند |
بدان گَه بُدی آتش خوبرنگ |
|
چو مر تازیان راست محراب سنگ |
دقیقی درباره توجه به آتش میگوید:
برخیز و برافروز هلا قبله? زرتشت |
|
بنشین و برافکن شکم قاقم برپُشت |
بس کس که ز زرتشت بگردیده دگربار |
|
ناچار کند روی سوی قبله? زرتشت |
من سرد نیایم که مرا زآتش هجران |
|
آتشکده گشتهاست دل و دیده چو چرخُشت |
گردست نهم بر دل از سوختن دل |
|
انگِشت شود بیشک در دست من انگُشت |
نوشته شده در جمعه 90/3/27ساعت
6:7 عصر توسط atashkada
نظرات ( ) |
|