سفارش تبلیغ
صبا ویژن
و از او پرسیدند امیر مؤمنان خود را چگونه مى‏بینى ؟ فرمود : ] چگونه بود آن که در بقایش ناپایدار است و در تندرستى‏اش بیمار ، و از آنجا که در امان است مرگ به سوى وى روان است . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

توحید و یگانه پرستی در دین زرتشتی - آتشکده


آتشکده


نظرات محققین در مورد توحید در دین زرتشتی
برخی از نویسندگان و محققان زرتشت را یکتاپرست دانسته‎اند. و برخی‎ها بر این عقیده‎اند که خود زرتشت یکتاپرست بود و آئینش توحیدی بود لکن به مرور زمان و ورود آئین و مراسم خرافی توسط برخی افراد نادان و علماء بی خرد، دستخوش تغییر، تحول و تحریف قرار گرفت و آئین زرتشتیان به ثنوی مذهب معروف گشت. برخی از محققان غربی می گویند: آنچه در گاتها بسیار مشخص است، این است: خدای دانا، تنها خالق می باشد. او حتی خالق همه موجودات جهان را مزدا معرفی می کند:تو را ای اهورا مزدا! خالق همه این چیزها می شناسم .آنها تاکید می کنند که حتی در دوره ساسانی نیز اهورا مزدا، تنها خدای زرتشتیان بوده است.

دیدگاه بار تلمه
بار تلمه می گوید: نوآوری زرتشت این است که به جای خدایان متعددی که وجود داشت، یک خدای دانا (اهورا مزدا) را جانشین نمود.پرفسورگری می گوید: دین زرتشت از دوالسیم بسیار بدور بوده و اصولا، دین توحیدی است .یک محقق دیگر می گوید: فضای گاتها از تعدد خدایان وداها و اوستای متاخر، کاملا خالی است. زرتشت فقط یک خدا می شناسد که او را سرور دانا می نامند: او خالق و سروری است که خورشید و ستارگان را در مسیر خود روان می سازد. او خالق و سروری است که ماه را زوال و کمال می بخشد. او زمین را در پائین و ابرها را در بالا استحکام می بخشد.

دیدگاه مستد
مستد می گوید: زرتشت یک موحد واقعی بود. برای او اهورا مزدا کاملا به معنی واقعی کلمه تنها خدا بشمار می رفت .یک محقق غربی می گوید: خداوند در آئین زرتشت، خالق همه چیز است. ویل دورانت می گوید: با وجود این که هنوز تحقیقات جدید راجع به زرتشت کامل نشده، در عین حال دین زرتشت دین توحید است و امشاسپندان کیفیات الهی هستند. ولی پیروان زرتشت که به چند خدائی عادت کرده بودند، این کیفیات را به صورت موجوداتی درآورند که به فرمان اهورا مزدا دنیا را خلق کرده و اداره می کنند. به این طریق، توحید با عظمتی که به وسیله بانی این دین عرضه شده بود، مانند مسیحیت به چند خدائی مبدل شد. زرتشت ارواح خبیثه را خدایان ساختگی و قلابی می داند که مانع پیشرفت بشر می گردند. گیلگر می گوید: در آئین آریاهای قدیم که با هندوها مذهب مشترکی داشتند، خدایان متعدد و قدرتهای طبیعی هر کدام به حکم ضرورت در حکم تواناترین و برترین خدایان ظاهر می شدند. ولی در دین زرتشت اثری از چنین ایده هائی نیست، و تمام نیروها و قدرت های مختلف در خدای یکتا، وجودی که سر آمد همه است، جمع گردیده است. مذهب چند تا پرستان به مذهب یکتاپرستی زرتشت تبدیل شد.

دیدگاه پروفسور آسموسن
پروفسور آسموسن درباره خدای زرتشت می گوید: «روح و فکر زرتشت در تسخیر خدای واحد، اهورا مزدا، بود. نام اهورامزدا به تمام معنی پرورده و زائیده فکر زرتشت بود و مطالعات فراوانی که در این زمینه انجام شده حاکی از آن است که قبل از او کسی با این نام آشنایی نداشته است. در متون قوم اکد به نام سه خدا به اسامی مزدکو، اسرا، فرش بر می خوریم ولی این سه نام ارتباطی با نام اهورامزدا ندارد. نیبرگ در مورد پیام زرتشت چنین می گوید: «توجه دقیق به پیام زرتشت نشان می دهد که او تا اندازه بسیار زیادی پای بند به عقاید میترایی بوده و به هیچ وجه تغییری در آنها ایجاد نکرده است. بلکه برعکس او بسیار محتاط بوده و جنبه نو و تازه اصولا در مواد آموزه های او نیست بلکه در ترکیب این مواد است».

دیدگاه ویدن گرن
ویدن گرن در همین ارتباط می گوید: «... در یک جذبه نزدیک به خواب عمیق به نام خوفنه است که زرتشت رؤیتهای خود را داشته و گفتارهای اهورامزدا را شنیده است. احتمالا در جامعه نخستین زرتشتی ایجاد حالت جذبه بوسیله ماده مخدر عادی بوده است. این شیوه احتمالا منشأ هندو ایرانی دارد زیرا در میان هندیها نیز تأیید شده است.» همو در جای دیگر می گوید: «از نظر ما زرتشت صاحب جذبه ای است که در میان گروهی مرید نمودار می شود که آنها نیز به حالت جذبه خو گرفته اند. معهذا این رفتار به اصطلاح شمنی فقط چهارچوب خارجی عمل اوست برای هر تاریخ نگار روشن است که شخصیتهای بزرگ نیز از همان کاری آغاز می کنند که در محیط خودشان انجام می گرفت. بنیانگذاران دینها نیز استثناء نیستند و این کار از مقام آنها در تاریــخ نمی کاهــد». سپس چنین می گوید: «گرایش به یکتاپرستی مطمئنا در آموزه زرتشت وجود دارد. منتها این گرایش نمی تواند فراگیر شود چرا که گرایش به دوگانه پرستی که بطور مطلق با آن در تقابل قرار گرفته، مانعی در برابر آن است».

دیدگاه زنر
زنر در مورد زرتشت می گوید: این مطلب که زرتشت با دین کهن به مخالفت برمی خیزد بسیار روشن است. سپس ضمن آوردن نمونه هایی از این مخالفت در جای دیگر می گوید: «زرتشت خود را پیامبری می دانست که از جانب خدا فرستاده شده تا نه تنها دین جدیدی بیاورد بلکه مراسم عبادی کهن را نیز اصلاح کند. او خود را پیامبری می دانست که با خدا سخن می گوید و سخنان او را می شنود. او پیامبری است که صدایش برای دوستی و احترام راستی بلند است. او دوست خداست. ارتباط او با خدا از روی پستی و حقارت نیست بلکه او از خدا استمداد می طلبد آنگونه که دوستی از دوست دیگر کمک می خواهد.» وی در مورد اهورامزدا چنین می گوید: «اهورا مزدا خالق همه چیز اعم از مادی و معنوی است. و از آنجا که همه چیز را به وجود آورده است خلقش است. او خالق اراده و قادر مطلق است. و وجودش به هیچ وجه با نیروهای شر چنانکه در دین زرتشتی متأخر می آید، محدود نمی شـــود. اوســت که تمام انسانها را بنا بر اعمالشان در روز واپسیـن داوری می کنــد. هنینگ در همین راستا می گوید: مردمی که زرتشت در میان آنها ظهور کرده و به ترویج و تبلیغ دین ثنوی خود پرداخته است، یگانه پرست بوده اند، و ثنویت زرتشتی «اعتراضی بر یگانه پرستی» بوده است.

دیدگاه نیولی نویسنده مقاله دین زرتشتی در دائره المعارف الیاده
نیولی در همین ارتباط می گوید: «نوآوری اصلی دین زرتشت که به واسطه آن از ادیان مردم هند و اروپایی خاور نزدیک و مرکز آسیا متمایز گشت، تأکید آن بر توحید بود. البته ثنویت به عنوان چهره برجسته آن باقی می ماند. باید گفت که هر دو جنبه (توحید و ثنویت) برای فلسفه زرتشت و نظریه دینی او اساسی است. ارزش والای این اندیشه نزد زرتشت، سبب شد تا یونانیان او را بیشتر یک انسان حکیم بدانند تا مؤسس دین، ایشان نویسنده گاتاها را به عنوان یکی از عالیترین و مهمترین نمایندگان «حکمت بیگانه»دانستند.این نظریات پراکنده و گاه متناقض مؤید این مسأله است که اکثر محققین و ایرانشناسان با مشکل جدی در گوناگونی منابع و مآخذ و ناهماهنگی و تأویل پذیری آنها مواجه بوده اند و عده ای از ایشان به دلیل عدم توجه به تمام ابعاد لازم برای یک تحقیق دقیق در دام خطا گرفتار شده یا به نوعی تحویل نگری مبتلا گشته اند.

دیدگاه جان بی ناس
جان بی ناس می گوید: دینی که این پیامبر ایرانی تعلیم داد، یک آئین اخلاقی و طریقه یگانه پرستی است. زرتشت خدای معبود و متعال کیش خود را اهورا مزدا لقب داده؛ یعنی خدای حکیم. این نامگذاری اختراع او نبود؛ بلکه از اسم مزدا که در زمان او معروف و معلوم بود، گرفته شده است. بدون شک اهورا مزدا را عموم مردم خدای جهان و طبیعت می دانسته اند و آن همان خدائی است که نزد آریائیهای هندوستان به لقب و نام وارنامورد پرستش بوده است.برخی اهل تحقیق بر آن هستند که زرتشت، اهورا مزدارا در گاتها خدای بزرگ دانسته است که آسمانها را مانند ردا و جامه براندازد خود پوشانده است .وارنا در همین رابطه بوده، به همین جهت اهورا مزدا نام گرفته است. همان گونه که لقب شیوا یعنی مبارک به جای نام کهن رودرا معمول گردید، اهورا مزدا برای عظمت آن خدا بکار رفته است. اهورا درست همان کلمه به تدریج از مفهوم اصلی خود منحرف شده و مفهوم ثانوی به خود گرفت. در ایران زرتشت طریق مخالف را در پیش گرفت و اسامی و القابی را که با مفاهیم هندی ضدیت دارد، برگزید. وی مزدا را صاحب اهورای حقیقی دنسته و عبادت و پرستش را خاص ذات مطلق قرار داده است.ولی بیم داشته که شاید عامه مردم مزدا را به درستی نشناسند و تحت تعالیم روحانیون ادیان قدیم ایران قرار گیرند. زیرا ایرانیان قدیم به دیوها یا ارواح علوی باور داشتند؛ به همین جهت به عظمت اهورا مزدا پی نمی برده اند. روحانیون مذاهب پیشین از این رهگذر به ساحری و جادرگری پرداخته و نام دیوها قربانی از مردم می گرفتند. زرتشت برای مبارزه با روحانیون ساحر و جادوگر صریحا اعلام نمود که دیوهای معبود مغان و تورانیان، همه ارواح شریر و زیان کارند که با ارواح نیک و روانهای پاک در ستیراند. آنها پدر دروغ و فریب دهنده نهادهای پاک هستند.

مفهوم خدا در دین زرتشت از دیدگاه مولتون
در مورد مفهوم خدا در دین زرتشت مولتون می گوید: «اسورای دانا» بیش از دوران زرتشت وجود داشته است. خدای دانا ایزد خاص آریایی ها بود. و این مسأله خود مؤید این است که زرتشت یک آریازنتو بوده است نه یک مغ که سالها بعد او را به آن محکوم کردند. برای اینان اهورامزدا خدای قبیله بود. و نسبت به ایزدان طبقات دیگر در مقام بالاتری قرار داشت. به نظر می رسد که اولین قدم زرتشت این بود که از چندگانه پرستی موجود به سوی یگانه پرستی رود و از ایزدی که بزرگترین ایزدان بود به سوی خدای واحد رود.سپس در جای دیگر می گوید: من اذعان می کنم که دین زرتشت دین توحیدی بود. قضاوت ما درباره فکر زرتشت تنها از طریق گاتاهاست. در گاتاها شاهد ترکیب مفاهیم نظری و عملی می باشیم. در جهان اندیشه، زرتشت در میان کیفیات، صفات و اصولی زندگی می کند که به اندازه چیزهایی که می بیند برای او واقعی اند. لذا نیازی به تشخیص بخشیدن به آنها نیست. قبیله او کشاورز بود. و دائما مورد آسیب قبایل صحرا نشین واقع می شد. این مسأله نفرت او را نسبت به خدایان قبایل مهاجم برانگیخت. چنین ذهنی در تأکید بر حقیقت به این استنتاج نظری می رسد که حقیقت واحد است.

چندگانه پرستی در شــرق ایــران
یشتهــای اوستـــا که بیانگــر اوضــاع دینـــی پیش از عهـــد زرتشت است و همچنین سرودهای خود زرتشت، گاتاها، به روشنی نشان می دهد که پیش از زمان او نوعی چندگانه پرستی به صـورتی که در وداها و بــرهمنه های هند به نظر می رســد، در سرزمینهای شــرق ایــران رواج داشته و پیشوایان و کارگزاران آداب و مناسک دینــی «کویها» و «کرپنها»و «اوسیجها» بوده اند که دروداها نیز از آنان صحبت شده، و دشمنان دین مزدا پرستی زرتشت بوده اند، ایزدانی مانند میتره، آناهیتا، ورثرغنه، وایو و ایزدان دیگری که در قسمتهای اوستا ستایش شده اند، قبل از زمان زرتشت توسط مردمی که به دین او روی آوردند پرستیده می شدند. و بعدها نیز به تدریج در مزداپرستی راه یافتند و در کنار اهورا مزدا و امشاسپندان قرار گرفتند.ثنویت نیز در ایران پیش از عهد زرتشت سابقه طولانی داشته و نه تنها درزروان پرستی بلکه در دوگانگی میان دئوه ها و اهوره ها مطرح بوده و در معتقدات دینی و جهان بینی مردم مؤثر بوده است.

اهورا مزدا در «گاتاها»
قدیمیترین و مقدس ترین قسمت اوستا گاتاها است. که در میان یسنا جای داده شده است. این سرودها در خود اوستا «گاتا» و در پهلوی«گاس» نامیده شده که جمع آن «گاسان» است و گاسانیک ترکیب صفتی آن است. و در سانسکریت گاثا نامیده می شود. در کتب دینی بسیار قدیمی برهمنی و بودایی گاتا عبارت است از قطعات منظومی که در میان نثر قرار دارد. گاتاهای اوستا نیز به این صورت است و به دلیل موزون بودن، گاتا نامیده می شود.گاتا از نظر زبان، وزن، سبک با سایر قسمتهای اوستا فرق دارد. و شامل تعالیم، نصایح، و مکاشفات(الهامات) زرتشت است. شخصیتی که از زرتشت در این قسمت ارائه می شود متفاوت از سایر قسمتهای اوستا باشد. بسیاری از کلماتی که در گاتاها استفاده شده در اوستا نیست. و مطابق آنها را باید درکتب قدیمی دینی برهمنان جستجو نمود.در گاتاها سخنی از مراسم هوم، فروشی ها، مجموعه خدایان طبیعی نیست. این مسأله یا به این دلیل است که در گاتاها دین به شکل اولیه و عالیتر آن ارائه شده و یا اینکه، به احتمال بیشتر، این سرودها عمدتا به تعالیم پیامبر درباره ناسازگاری اورمزد و اهریمن پرداخته است. به هر حال گاتاها (سرودها)ی زرتشت به اندازه ای مقدس است که در تمام اوستا به هر یک فصل (هایتی) آن و به هر یک قطعه (و چس تشتی) آن و به هر یک فرد (افسمن) آن و به هر کلمه(و چ) آن و به معنی هر یک از کلمات (آزئینتی - زند) آن درود و ثنا فرستاده می شود.

توصیف زرتشت از اهورامزدا در گاتاها
حال ببینیم زرتشت در گاتاها چگونه خدای خود، اهورامزدا، را توصیف کرده است. واژه ای که زرتشت در اوستا (گاتاها) برای خدای یگانه به کار برده اهورامزدا است. در آغاز بیشتر نیایشها این عبارت به چشم می خورد: «خشنوتره اهورهه مزدا» یعنی به خشنودی اهورامزدا. در گاتاها گاهی اهورامزدا جدا از هم استعمال شده است؛ مثلا در یسنای 28 بند اول، مزدا تنها برای خدا آمده است. در بند هشتم همین یسنا ابتدا اهور و پس از چندین کلمه فاصله، مزدا آمده است. در بند ششم برعکس اول مزدا و پس از چند جمله، اهور دیده می شود. در بند دوم مزدا اهورا به کار برده شده است. در سراسر گاتاها هر جا، این دو واژه با هم آمده است، مزدا مقدم بر اهورا است. در یسنا 28 بند اول زرتشت می گوید: «تو ای مزدا اهورا مرا از خرد خویش تعلیم ده و از زبان خویش آگاه ساز که روز واپسین چگونه خواهد بود؟» مزدا در بعضی بندهای گاتاها به معنی حافظه و به حافظه سپردن و به یاد داشتن است. این واژه در سانسکریت مذش، به معنی دانش و هوش می باشد. بنابراین وقتی که مزدا برای خدا به کار برده شده است از آن معنی هوشیار و آگاه و دانا اراده کرده اند. پس اهورا مزدا به معنی سرور دانا است. از نظر زرتشت تنها اهورامزدا شایسته پرستش است: «تو باید آن کس را با ستایش پارسایی خود بستایی که همیشه مزدا اهورا نام دارد.» (یسنا 45، بند 1) همچنین می گوید: «کسی که به ضد دروغپرست با زبان و اندیشه و دست ستیزگی کند، خوشنودی مزدا اهورا را به جای آورد.» (یسنا 33، بند 2) زرتشت عظمت و جبروت را مختص اهورامزدا می داند و او را آفریننده یکتا و خداوند توانا می داند. وی در سینا 44 با یک زبان شاعرانه درباره توحید و اقتدار خداوند می گوید: «از تو می پرسم ای اهورا مزدا کیست پدر راستی؟ کیست نخستین کسی راه سیر خورشید و ستاره بنمود؟ از کیست که ماه گاه تهی است و گاهی پر؟ کیست نگهدار زمین در پایین و سپهر در بالا؟ کیست آفریننده آب و گیاه؟ کیست که به باد و ابر تند روی آموخت؟ کیست آفریننده روشنایی سود بخش و تاریکی کیست که خواب و بیداری آورد؟ کیست که بامداد و نیمروز و شب قرار داد؟ و دینداران را به ادای فریضه گماشت؟ کیست آفریننده فرشته مهر و محبت آرمتی؟ کیست که از روی دانش و خرد احترام پدر در دل پسر نهاد؟ پس از تمام این پرسشها زرتشت در پاسخ چنین می گوید: «من می کوشم مزدا که تو را به توسط خرد مقدس آفریدگار کل به درستی بشناسم.» اهورامزدا خیرخواه بندگانش است و ستایش ایشان را می شنود: (یسنای 45 – بند 6) زرتشت خدایش را می بیند و کلمات او را می شنود او شنیدن صدا خــدا را توضیح می دهد او از خدا می خواهد تا با او سخن بگوید «با دهان خودش» وی در همین ارتباط در جای دیگر می گوید: «ای اهورامزدا همین که تو را با دیده دل نگریستم در اندیشه خود دریافتم که تویی سرآغاز و سرانجام، تویی سرچشمه منش پاک، تویی آفریننده راستی و تویی داور دادگر کارهای جهانی» (یسنای 28، بند 8) زرتشت عظمت خدا را نه با اندیشه و تمرکز بلکه با شهود مستقیم دید. «پس آیا من در ذهنم می فهمم که تو قدیم هستی، تو پدر خرد مقدس هستی من تو را با چشمانم درک کرده ام، تو حقیقت را آفریدی. تو اهورا هستی. (یسنا 31، بند 8) همچنین در یسنای 44 آمده است که او خالق همه چیز است همه چیز به او وابسته است. (یسنا 44، بند 5) او همه چیز را می داند (یسنا 31، بند 13) او آینده را می داند (یسنای 33، بند 13) و حکومت و شهریاری دارد. (یسنای 31، بند 21)؛ از این رو، با توجه به سخنان زرتشت در گاتاها، می توان اذعان کرد که او، به خدایی واحد و قادر مطلقی که خالق همه چیز است اعتقاد داشت. یعنی زرتشت هم توحید ذاتی و هم توحید خالقی را باور داشت. حتی به نظر می رسد که زرتشت تدابیر و امور عالم را نیز به خدای واحد یگانه نسبت داده و او را رب و مدبر عالم می داند آنچه در یسنا 44 آمده است و پیشتر به آن اشاره شد بر این ادعا دلالت می کند. 

با تشکر از http://alaam.tahoor.com


صفات اهورامزدا در گاتاها
محور اصلی سروده های گاهانی یکتاپرستی و یکتاجویی است. از این رو باور به خدایان متعدد به طور کل ناپسند دانسته شده است. از خدای یگانه در گاتها با نام اهورامزدا و با صفات زیر یاد می شود: پاک ترین روان معرفت، بهترین منش، مظهر داد و قانون و نظم، شهریاری، دانش مقدس، رسایی و کمال و همیشه پایدار.همچنین اهورامزدا سرچشمه هستی و داور نهایی است که در پرتو اندیشه و گفتار نیک و کردار درست می توان با چشم دل او رامشاهده کرد. در یسنا آمده است: ای مزدا! هنگامی که تو را با منش خویش، سرآغاز و سرانجام هستی و پدر «منش نیک» شناختم و آنگاه که تو را با چشم دل دیدم، دریافتم که تویی آفریدگار راستین اشه (نظم) و داور کردارهای جهانیان. رسیدن به اهورامزدا در پرتو آگاهی نیک و پاکی ضمیر، میسر است چنان که در یسنا می گوید: ای مزدا! دلدادگان تو، در پرتو نیک آگاهی و پاکی به تو خواهند رسید. در جمع بندی اوصاف اهورامزدا بنا بر آنچه در گاتاها آمده چنین می توان گفت، اهورا مزدا سپنته مینیو یعنی مقدس ترین روان و خالق همه چیز است. وی همچنین وهومنه یعنی منش و اندیشه نیک و اشه و هبشته یعنی بهترین حقیقت دادگری است. وی خشتبره ویریه است یعنی شهریاری و پادشاهی که باید انتخاب و برگزیده شود. سپنته آرمیتی است یعنی پارسایی مقدس. هوروتات جامعیت و رسایی و امرتات جاودانگی و بی مرگی است. اشه یعنی راستی و درستی و قانون ایزدی و پاکی است و 108 بار در گاتاها تکرار شده است کلمه «اشو» نیز از همین ریشه است. و هومنه مرکب از «وهو» و «منه» به معنی خوب منش می باشد. کلمه خوب فارسی و «وهو» اوستایی یکی است. منش با «منه» اوستایی نیز از یک ریشه است. و هو منه را به نیک نهاد و یا پاک سرشت می توان ترجمه کرد. و هومنه و یا «وهیشتومنه» هر دو دارای یک معنی است و تقریبا 130 بار در گاتاها تکرار شده است. خشتره یعنی کشور و توانایی و خسروی، کلمه شهر و شهریاری هر دو از خشتر اوستایی است. آرمئتی به معنای بردباری و فروتنی و مهر و اخلاص است. هوورتات یعنی رسایی و سلامت و عافیت. «أ» در امرتات از ادات نفی است و مرتات به معنای مرگ است و در مجموع به معنای بی مرگی و جاودانی است. این کلمات را به ترتیب اردیبهشت، بهمن، شهریور، سپندارمذ، خرداد و مرداد می گوییم. نزد زرتشتیان این شش کلمه علاوه بر اسم ماهها اسم شش روز از سی روز ماه دهم هست. این کلمات گاهی از مجردات است و صفات اهورامزدا است و گاهی یک فرشته مخصوص است. مثل ملائکه در تورات، بطوریکه تفکیک این دو از هم بسیار مشکل است و ترجمه گاتاها را مشکل ساخته است. مثلا در یسنا 47 قطعه اول برخی از آنها را باید به عنوان مجردات ترجمه کرد و برخی دیگر را باید نام فرشتگان دانست. مثلا نسبت به خرد مقدس (سپنته مینیو) و قانون ایزدی(اشه) نیک اندیشیدن و نیک گفتن و نیکی به جای آوردن اهورا توسط خشتره و آرمینتی به ما رسایی (هوروتات) و جاودانی (امرتات) بخشد.»

دیدگاه ویل دورانت درباره صفات اهورامزدا
ویل دورانت درباره صفات اهورامزدا با تکیه بر سخنان زرتشت در گاتاها می گوید: مقصود از این منش پاک عقل انسانی نیست. بلکه منظور حکمت الهی است، که تقریبا با لوگوس یا «کلمه الله» اختلافی ندارد و اهورامزدا آن را وسیله آفرینش کائنات قرار می دهد، زرتشت برای اهورا مزدا هفت جلوه یا هفت صفت بر می شمارد که عبارت است از: نور، منش، پاک، راستی، قدرت، تقوا، خیر و فناناپذیری ولی پیروان وی چون به شرک و پرستیدن ربهای متعدد عادت داشتند، به این صفات رنگ اشخاص دادند و آنها را «امشاسپندان» یا قدیسان جاودانی نام نهادند و چنان معتقد شدند که این امشاسپندان زیر نظر اهورا مزدا جهان را می آفریند و بر آن تسلط دارند؛ به این ترتیب بود که یکتا پرستی عالی موسس این دین در میان مردم به صورت شرک درآمد؛ این کاری است که پیش از آن در دین مسیحی صورت گرفت. علاوه بر ارواح مقدس امشاسپندان، پارسیان به فرشتگان نیز معتقد بودند و چنان می پنداشتند که زن و مرد و خرد و کلان، فرشته نگاهبان خاصی برای خود دارد.

امشاسپندان
امشاسپندان برای فهم تفکر زرتشتی؛ اهمیت اساسی دارند. آنها بارها و بارها در گاتاها ذکر شده اند، گاهی در ارتباط با موضوع الهی یعنی اهورامزدا و گاهی در ارتباط با موضوع انسانی یعنی زرتشت یا انسانهای دیگر. امشاسپندان طبقه خاصی از موجودات در دین زرتشتی است که مرتبط با عقیده کروبیان یهودیت و مسیحیت می باشد. در پهلوی Amhraspand و در فارسی متأخر Amshaspand است. نام امشه سپنته به عنوان یک مجموعه در گاتاها نیامده است. گرچه از امشه سپنته دائما چه به صورت فردی یا همراه یکدیگر در طی این سرودهای قدیمی نام برده شده است؛ این عنوان در گاتاها هفتن (یسنای 3904؛ 6: 42) آمده است و در اوستای متأخرو در ادبیات بعدی زرتشتی دیده می شود. در استعمالهای بعدی اصطلاح امشاسپند بگونه ای بیربط استفاده می شود، و برخی از فرشتگان نیز با این عنوان نامیده شدند، سرئوشه نیز در گروه پذیرفته شده و در ارتباط با آنها کار می کند (بندهشن 29 و30)، آتر، آتش اهورامزدا، امشاسپند است (یسنا، 1:2)، گوشروان، روح گاواولیه اگر چه غالبا به عنوان فرشته فرض می شود در شایست ناشایست (شایست ناشایست 14 و 22) امشاسپند نامیده می شود. حتی «فرمول کستی». اخیر از «سی و سه» امشاسپند سخن می گوید: پلوتارک نویسنده یونانی در قرن اول میلادی امشاسپندان را شش خدا می داند. صفات اوستایی وهو (نیکی)، وهشتیه(بهترین)، ویریه (مطلوب) سپنته (مقدس) که شایعترین عناوین چهار امشاسپند اول در دوره اول دین هستند، در دوران بعد صفات ثابت ایشان شد، دو مظهر آخر هوروتات و امرتات، هیچ صفت ثابتی ندارند، اما غالبا با همدیگر ذکر می شوند. بنا بر نظریه جرج دمزیل در مورد ایدئولوژی سه جانبه هند و اروپایی که مورد قبول برخی ایرانشناسان مانند دوشن گیلمن و گئوویدن گرن می باشد، تحلیل سیستم امشاسپندان بیانگر نوعی کارکرد سه جانبه می باشد به عبارت دیگر اشه و وهومنه جایگزین دو خدای آریایی وارونه و متیره و معرف اولین وظیفه یعنی حکمرانی قانونمند می باشند. خشتره ویریه در ارتباط با ایندو امر معرف وظیفه جنگجویی است؛ هوروتات و امرتات مانند دو قلوهای ناستیه همراه با آرمیتی وجود چند ظرفیتی و دارای وظیفه با روری و ثمربخشی می باشند. دریشتها امشاسپندان مخلوقات اهورامزدا هستند (یشت 1:25) و عملکرد ایشان کمک به او در هدایت جهان است (یشت 9:16؛ 15-2:1؛ وندیداد 9:9؛ بندهشن 28-23:1) اینها جاودان و نادیدنی، حکمرانانی نیکو، معطیان خیر، جاودان و معطی علی الدوام (یسنا 24:9) هستند. اینها فروشی خودشان را دارند، که از آنان درخواست می شود. (یشت، 13:82) آنها به گونه ای خاص عبادت می شوند و گفته می شود به دلیل نذوری که می شود بر مسیرهای نور فرود می آیند. (یشت 13:84، 14:17) آنها در بهشت سکنی دارند، در آنجا وهومنه، بر تخت طلا می نشیند (وندیداد 14:18) به همین دلیل به هر یک از ایشان محافظت برخی عناصر عالم نسبت داده شده است. برای مثال محافظت حیوانات به وهومنه اسناد داده می شود، اشه وهیشته حافظ آتش و خشتره ویریه نگهبان فلزات است. هوروتات و امرتات محافظ آب و سبزیجات می باشند. به هر امشاسپند ماه مخصوصی تخصیص داده شده است (بندهشن7-1: 25) هر کدام یک روز مقدس و یک گل مخصوص دارند، برای مثال یاس سفید مختص وهومنه است نوع خاصی از ریحان مختص خشتره ویریه و مشک مختص سپنته آرمیتی است. سه امشه سپنته اول مذکرند (یا به احتمال بیشتر خنثی هستند) و سه تای آخر مؤنث اند؛ می توان گفت که اینها نقش فرشتگان مقرب را در تمام دوران تاریخ دین زرتشت ایفا کردند، در مقابل آنها شش مخالف قرار دارد. به نامهای آکه منه، ایندرا، سئور، ناانگه اثنی، تئوروی، (زئیری، بعضی از دانشمندان در مورد ارتباط مفهوم امشاسپندان، به عنوان مجموعه ای مقدس و والاتر از ایزدان و پایین تر از اهورامزدا، و فرشتگان مقرب تحقیق کرده اند. عده ای هم بر شباهتهای اینها به عقیده ادیتی ها در هند قدیم تأکید می ورزند. در مورد اینکه آیا این شباهتها وام گرفته شده اند و یا بنا بر منابع متداول، تحولات طبیعی اند، عقاید مختلف است.

نتیجه
در مجموع می توان گفت در گاتاهای زرتشت، اهورامزدا خدای واحد و آفریدگار دانا و توانایی است که با نیروها و جلوه های ششگانه خود یعنی وهومنه، اشد وهشته، خشتره ویریه، سپنته آرمیتی، هوروتات و امرتات این جهان را می آفریند و نظام و آیین خویش را در آن برقرار می سازد و کسانی را که جانب راستی و آیین بهین او را اختیار کرده اند، به پیکار با دروغ و پلیدی می گمارد، و زرتشت را رسالت می دهد تا مردم را به راستی و درستی و به سوی ملکوت بی زوال فردایی رهبری کند. زرتشت جز اهورامزدا خدایی را نمی پرستد و همه بغان و خدایانی را که پیش از او در میان مردم پرستیده می شدند نادیده می گیرد، و ریختن خون جانداران و نوشیدن هومه مستی آور را که از لوازم پرستش و یزشن آنان بود، زشت می شمارد.


نوشته شده در شنبه 90/3/21ساعت 5:52 عصر توسط atashkada نظرات ( ) | |


:قالبساز: :بهاربیست: