تفاوت «آتشکده » با «آتشگاه» از دیدگاه آندره گدار
هخامنشیان
، معبدی به معنی یونانی کلمه نداشته اند. اما جایگاههایی در هوای آزاد و
نقاط مرتفع به نام آتشکده و عبادتگاه داشته اند که ورود به آن برای همه
آزاد نبوده است.

ما
هنوز هیچیک از این نقاط مرتفع هخامنشیان را نمی شناسیم. اما آثاری از
چند آتشکده سراغ داریم. قدیمترین آن که احتمالاً مقدم بر سلطنت اولین
پادشاه پارس بود، همان است که در نقش رستم ، نزدیک تخت جمشید بوده است.


اکنون از آتشکده مزبور ، جز دو آتشگاه مجاور هم دیده نمی شود وقدری
بالاتر در بالای کوه ، هفت آتشگاه دیگر هست که چهارتای آن دو به دو قرار
گرفته و سه تای دیگر تک هستند که احتمال نمی رود به قدمت اولیها بوده
باشند. اما به طوری که کریستین سن می گوید :

آتش
جاودان باید جایی داشته باشد که از گزند زمان در امان و محفوظ بماند. و
بدیهی است که در آن جا و یا در نزدیکی آن آتشکده ای بوده که دو آتشگاه
نامبرده از منضمات آن بوده و آتش لازم برای انجام مراسم عمومی را از آنجا
می آورده اند.

دومین
آتشکده هخامنشی بر حسب تاریخ که اخیراً شناخته شده، آن است که در
پازارگاد ، پایتخت کوروش بزرگ بوده و از آن جز دو صفه سنگی که در نزدیکی
بستر رودخانه واقع شده چیزی باقی نیست و این پایه های آتشگاه ، متعلق به
آتشکده ای است که در فاصله صدمتری آن ساخته شده و اکنون اگر چه از خود آن
اثری باقی نیست، دسته کم صفه ای که ساختمان روی آن قرار داشته دیده می
شود. در ساعات معینی ، آتش توسط مغان به آتشگاهها آورده می شده زیرا
مراسم مربوط می بایستی در هوای آزاد انجام شود. و بعد از اتمام کار
دوباره آن را به آتشکده بر می گردانده اند. مجموع ساختمان آتشکده و
آتشگاههای مربوط با دیواری که اثر آن باقی است، محصور بوده است.

اگر
سوال شود که چرا آتشگاهها آنقدر از آتشکده دور بوده اند ، باید دانست که
محل آتشکده باید در مرتفع ترین و پاک ترین نقطه و جای آتشگاه در نزدیکی
رودخانه باشد . بعلاوه ممکن است انتخاب محل آتشگاه در مجاورت آب که آتشکده
بستگی مخصوصی به آن دارد از لحاظ سهولت به دست آوردن آن باشد ، نه الزام
مذهبی . با وجود این به طوری که «استرابن» می گوید: «ایرانی ها با شکوه
ترین قربانیهای خود را نسبت به آب و آتش به جا می آورند.» اگر فرض اخیر
یعنی ترجیح استقرار ساختمانهای مربوط به آتشکده در مجاورت آب مورد قبول
واقع شود، چنین توجیه می شود که قربانیها در آن واحد، هم برای آب و هم
برای آتش بوده اند و علت وجود آتشگاههای دو گانه هم که آنقدر مورد بحث
قرار گرفته همین بوده است.

بقایای
سومین آتشکده در جلگه شوش در چند کیلومتری شهر توسط «دیولافوا» کشف شده
است. آن بنای زیبایی است که ترکیبش به وضوح محل اصلی آتش را نشان می‎دهد
که دو دیوار آن را از هر گونه پلیدی یا بی حرمتی حفظ می کرده است.جلوخان
سرپوشیده ستون دار آن که درجلوی بنا واقع شده با دو محراب محل موعظه و
عبادت آتشکده بود و وعاظ در بالای پلکان می ایستاده و حضار در حیاط جمع می
شده اند. دیولافوا این ساختمان را به اردشیر دوم (358 ـ 424 ق .م) نسبت
می دهد .

توضیح مترجم

آتشگاه
که جایگاه درجه دوم آتش است ، گمان می کنند جایی است که پرستندگان برای
ادای فرایض دینی در آن اجتماع می کرده اند وتنها مغان حق ورود به آتشکده
اصلی را داشته اند.


منبع :
گدار آندره .هنر ایران. ترجمه : دکتر بهروز حبیبی . تهران : مرکز چاپ و انتشارات دانشگاه شهید بهشتی .چاپ سوم : 1377 . ص : 189-189.